۱۳۹۱ شهریور ۱۶, پنجشنبه

67


آفتابو آفتابو آفتابو آفتابو آفتابو می خوام
زمین وزمینو زمینو زمینو زمینو می خوام
****
بارون می آد .کف خونه  انگار خیسه.هوا سرد وخیسه یه جورایی.اگه چشمامو ببندم میتونم فک کنم تو یه جنگلم.نتای پیانو آبانم همینطور تمام خونه و لابد کوچه  روپر کرده ان  و هی بالا و پایین میرن و می چرخن.انگار دارن با صدای بارون میرقصن.یاد اون عروسای دریایی تو باب اسفنجی افتادم.شکل نتای این آهنگه بودن.دارم بی سلیقگی به خرج می دم.می دونم.
همه چی به همه چی میاد.
این وسط این هوس بی ربط منه که داره تو این کنسرت هماهنگ وخیس،خارج می زنه...
کنجان چم رو می خوام تو یه بعد از ظهر شهریور...اما دلم نمی خواست اینو بخوام.دلم می خواست  که دلم بخواد یه نت پیانو آبان بودم و الآن می رفتم  بیرون و زیر بارون خیس می شدم...
***
والس نمی دونم چیچی شوپَن(تمرین آبان)

۳ نظر:

هرمز گفت...

کنجان‌چم
آه کنجان‌چم
آه ازین تعلق خاطر که من یکیو لااقل بیچاره کرذه
پیانو بودن همیشه خوبه
+
سلام

Unknown گفت...

یه فیلم نصفه نیمه دیده بودم از اون فیلمای ضد نیچه که لابد دوستش ندارید.یه دیالوگ کوچولوش اینه:
اندی: میدونی مکزیکی ها درباره اقیانوس آرام چی میگن ؟
رد :نه
اندی :اونا میگن اقیانوس آرام خاطره نداره این همون جاییه که من می خواهم بقیه عمرم رو اونجا زندگی کنم! یک جای گرم بدون هیچ خاطره ای!

Unknown گفت...

سلام