روح م،از همه مهمتر کم لباسه.یه تاپ نخیِ خیلی لطیف و نازک با یه شلوار کوتاه.پابرهنه یا با دمپایی لا انگشتی تخت.کلاه حصیریشم هی باد میبره می ندازه یه طرفی. لاغر و رنگ پریده اس.سبک و کم وزن.حتی موهاشم کوتاهن و مشکی ...روحم همه اش یا داره میدوه .نه تند و سریع(از اون مدلا که نصفش تو هوایی.مث آهوا.اونجوری که یکی از پاهاتو میآری بالا و یه کم نگه میداری اون بالا خودتو)یا می رقصه یا لی لی بازی می کنه یا قصه میشنوه یا نق می زنه،قهر میکنه و منتظر میشه که یکی نازشو بکشه...جدی نیست ولی یه نظم به خصوصی داره.من فک میکنم روحم باهوشه،اما آقای بابا میگه نع.خنگه (:
بعضی روح ها چاق و درشتن(نه اینکه بد.ممکنه خیلی ام خوش تیپ باشن.حالا یه چاق خوش تیپ فرض کن) که خیلی لباس پوشیده ان.حتی عینک و کلاهم دارن.وشال...شاید یه پالتو پوست و پوتین...
خوش به حالشون.روح من زیاد سرما می خوره...وباز لباس نمی پوشه.
هیچوقت نتونستم چاق باشم.بعد از تولد لیلی و نانا ،به سرعت دوباره لاغر شدم...برای این قضیه ناراحت نبوده ام.خوشحالم بوده ام چون فک میکنم اگه یه کمم چاق بشم دیگه نمی تونم راه برم(این فقط یه حسه) و نمی تونم هر لباسی دوست دارم بپوشم (: (اما این واقعیه)
اما اما اما گاهی دلم می خواست یه روح چاقِ(سنگین) با لباسای زمستونی داشتم.لابد کمتر دوست دارن.لابد کمتر دلتنگ میشن...
بعضی روح ها چاق و درشتن(نه اینکه بد.ممکنه خیلی ام خوش تیپ باشن.حالا یه چاق خوش تیپ فرض کن) که خیلی لباس پوشیده ان.حتی عینک و کلاهم دارن.وشال...شاید یه پالتو پوست و پوتین...
خوش به حالشون.روح من زیاد سرما می خوره...وباز لباس نمی پوشه.
هیچوقت نتونستم چاق باشم.بعد از تولد لیلی و نانا ،به سرعت دوباره لاغر شدم...برای این قضیه ناراحت نبوده ام.خوشحالم بوده ام چون فک میکنم اگه یه کمم چاق بشم دیگه نمی تونم راه برم(این فقط یه حسه) و نمی تونم هر لباسی دوست دارم بپوشم (: (اما این واقعیه)
اما اما اما گاهی دلم می خواست یه روح چاقِ(سنگین) با لباسای زمستونی داشتم.لابد کمتر دوست دارن.لابد کمتر دلتنگ میشن...
روحم به روحتون حسودی کرد... چاق هم شد شد، پر شر و شور بمونه کافیه :)
پاسخحذفمرسی...
پاسخحذفمن حاضر بودم با شماعوضش کنم (:
اون وقت از صب تا شب می نوشتم.