۱۳۹۲ مرداد ۲۴, پنجشنبه

177

بالاخره  فیلم مستند رضاخان رو دیدم اگر چه طبق معمول نصفه نیمه...ومن کار ندارم که یکطرفه اس یا همه چی رو نگفته یا هرچی.....من دوباره یادم اومد که چقدر مدیونیم بهش...وچقدر مرد بزرگ و قابل احترامیه...
     بدترین قسمت فیلم اونجا بود که ساختمون به اون زیبایی رو زدن خرابش کردن.مث وحشیا.....آقای بابا نمی دونم برای دلداری به من یا خودش گفت دوباره یه روزی میسازنش...ناناوقتی افسوس خوردن منو دید ، گفت چرا خرابش می کنن؟گفتم چون نادونن...گفت دیگه عوضش کن نمیخوام آدمای نادون رو ببینم...آهنگشم خیلی غمگینه...

(یادم اومد سال پیش تهران بودیم که دیدیم  مامورای شهرداری  داشتن یه ساختمون تازه ساز رو(به دلیل تخلف) خراب می کردن و همه با لذت جمع شده بودن عکس می گرفتن و نگاه می کردن،...نانا هم همراهمون بود من نفهمیدم وسوالهای پی در پی اش رو تند تند جواب می دادم.بعدش بود که فهمیدم دیدن اون منظره چقدر پسر کوچولوی منو ترسونده .وحشت زده بود و فکر می کرد ممکنه کسی بیاد خونه ءما رو خراب کنه...من هیچوقت حواسم به بچه هام نیست...یه جور نادونم)

هیچ نظری موجود نیست: