۱۳۹۳ فروردین ۱۴, پنجشنبه

306

دانشگاهم که بودیم همینو میگفتیم...یادته میم؟ می گفتیم اگه تو دانشگاه ازدواج مجاز نبود؛دخترا و پسرا تو ذهن هم فقط همکلاسی ،هم رشته ای و دوست میشدن؛اون وقت دانشگاه یه جای معرکه ای میشد...اون وقت کسی از حرف زدن و شوخی کردن و شاد بودن و دیوونه بازی درآوردن نمی ترسید.وکسی از تیم "از من خوشت اومده" و حرفاشون نمیترسید...اون وقت می تونستیم بگیم دانشگاه برای یاد گرفتنه...یادته میم؟
یادته مدت کوتاهی نگذشت که من با "آقای بابا"ِ امروز و "دایی" دیروز ازدواج کردم و به واسطهء تلاش تو؟

هیچ نظری موجود نیست: