۱۳۹۱ تیر ۲, جمعه

42

دیروز مسیج تحریم خرید نون و شیر رو برا همه فرستادم.از جمله میم،دانشجوی سبزآزادیخواه.
ازش یه پاسخ اومد:«سلام استاد.می دونستید پدر من نونوایی داره؟...چند تا اسمایل چشمک و خنده...»
یه کم  موندم.برا چن نفر پاسخشو فرستادم و به نوعی کمک خواستم .
اینم یکی از جوابام که دوستش داشتم اگر چه برای "میم" من نبود،برای همه مون بود:
«بگو کاش پدرت هم پاسخگوی  نانهای سوخته اش بود.
بگو به خاطر پدران و خانواده هایی که لقمه نانی بر سفره ندارند یک روز نانوایی پدرت تغاری کمتر فروش کند.
بگو سازندهءجامعهءفردا!به خاطر آیندهءتاریکت بگو جور استاد به ز مهر پدر....»

هیچ نظری موجود نیست: