۱۳۹۲ شهریور ۱۳, چهارشنبه

191

از جمعه تا امروز میشه چندروز؟چهار روز...و معلومم نیست تا کی طول میکشه....اولین باره که هیچ حرفی نمی زنیم...پیش اومده بود که طولانیترl بشه اما حرف می زدیم...علتش اینه که این دفعه اون قهر کرده و دفعه های قبلی من...
امیدوارم هیچکس هوس اومدن به خونهء ما به سرش نزنه یهویی تو این روزا...
      اینطوریه که میرم تو اتاق خودم و درم میبندم و ضبط صوتمم میبرم..."هُمدنگ" برا این روزا خیلی خوبه...واسه اینکه بگم معلومه که من مال یه جای دیگه ام که خیلی ام خوبه...و هیچ جاش رو حفظ نیستم غیر از کلمهء "بزران "ویه تیکه ای از سیت بیارم":ژیره کوفتم،ژیره بیختم،گرت ژیره وم نشس....که اونم به خاطر اینکه قدیما مامان میخوندش حفظ شده ام.
      یاد اون زنای لر می افتم که کنار هم نشسته بودن ،دست می زدن ومیخوندنش.فک کنم توفیلم گل افتو بود.....یکی از قشنگترین مراسم دنیاس.مث رقص کردی...

http://www.javanemrooz.com/music/player.aspx?ID=7217


****

وقتی به "میم" میگم که دوستش دارم وبرام مهمه،میترسم...نه اینکه دروغ گفته باشم،اما من آدم قویی نیستم...یا مثلا"یه آدم مسئولیت پذیر...

هیچ نظری موجود نیست: