۱۳۹۲ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

195

چند روز پیش که نانا و نگار اون پشت بازی می کردن ،نانا یه دستمال کاغذی آویزون کرد از شیشهء سمت خودش به عنوان "پرچم من".حالا هر وقت پیاده میشم ،میبینمش و به فکرم میرسه که باید درش بیارم...اما دلم نمیاد...تو این دنیای نکبت که هر روز مهمترین عنوان خبراش،جنگه؛اون پرچم سفید که دستهای کوچولو و تپلی پسرکم گذاشته اونجا،روزی چند بار تو گوشم این واژهء غریب رو تکرار میکنه:"صلح"

هیچ نظری موجود نیست: