۱۳۹۲ دی ۵, پنجشنبه

روز مرگم هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مست و خراب از می انگور کنید
مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید
مست مست از همه جا حال خرابش بدهید
بر مزارم مگذارید بیاید واعظ
پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
روز مرگم وسط سینه من چاک زنید
اندرون دل من یک قلمه تاک زنید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت
آن جگرسوختهءخسته از این دار برفت
"وحشی بافقی"
جز اون خاکستریا منم خیلی اینجوری دوست دارم....
(یکی اینکه شاید اصلا" دلش نخواد اون غساله...زوره مگه...دومم اینکه ...)

هیچ نظری موجود نیست: