۱۳۹۲ بهمن ۵, شنبه

274

قبل از همه ناخونای کوتاهمو لاک نارنجی می زنم...بعد موهامو نارنجی می کنم.بعد میرم پنج تا پاکتِ کاغذِ گرافی از آقای شکلات فروش می خرم و شروع میکنم به کشیدن و نوشتن...
بعدشم ...حالا اولیو به یه جایی برسونم...

۲ نظر:

باران گفت...

سلام....با شلوار جین دمپا آبی...ولی موهای نارنجی مطمئنی؟
بیتا شده با خودت درگیر باشی سر این که چرا لطف کردی به کسی؟یا چیزی رو مفت و مجانی به دیگران یاد دادی نمی دونم منظورم رو رسوندم یا نه.اینکه فکر کنی دیگران از لطفت ،دانسته هات سوءاستفاده می کنن و به خودت قول بدی که دفعه دیگه این کار رو نکنی و باز انجام بدی...این که تصمیم بگیری خوب نباشی تصمیم بگیری بدجنس بشی مخفی کاری کنی ولی توانش رو نداشته باشی و نتیجه ش درگیری ذهنی واسه خودت باشه

bita گفت...

سلام...آره گفتی...هوس خرید شلوار کردم خیلی،پول ندارم...راس میگی .نارنجی نشد.قهوه ای شده.
راستش الآن یه مورد خاص یادم نمیاد ولی بشدت فکر میکنم تو همهء حس های منو تجربه میکنی یا برعکس.آره حتما"شده.البته از جهت تمایل به بدجنسی نه اطلاعات دادن.چون هیچی بلد نیستم که بدرد بخوره...لابد خودتم می دونی حالا که «نمیتونی» بدجنس بشی ،بهتره بی خیال غصه خوردن بشی.
منم که تازگیا فهمیدم بلد نیستم با کارایی که بلدم پول در بیارم،میخوام شروع کنم به کارای پول درنیار...مث همون پاکتا.
(والله باید دعا کنم به جون اون سوء استفاده کنه که سبب شد دو کلمه ازت بشنوم...)