۱۳۹۴ دی ۲۱, دوشنبه

سفر

با آقای پدر و بابکم تو جاده فیروزکوه به سمت تهران ميريم.شیشه ها یخ زدن.کامیون راهداری رو جاده نمک می ریزه.همه جارو برف سفید پوشونده.اینجا ،صد و چند کیلومتری تهران فقط ساختموناي کوتاه خاکستری باسقفهاي پوشیده از برف هست با دیوارهای کوتاه با نوار برف رویه شون و درختهای قد بلند کرم رنگ،درست به رنگ دامن دوتي .
اینها همه زیر نور درخشان آفتاب صبح و آسمون آبی تمیز و با صدای البته آهنگاي فلش بابک...
چه خوب ! اینم نم رود...

هیچ نظری موجود نیست: