۱۳۹۲ تیر ۲۰, پنجشنبه

...

ینی لازم نبوده حتی این قانون باشه که اگه یه مسلمون خواست دیگه مسلمون نباشه باید کشته بشه،فک و فامیلش خودشون حسابشو میرسن...تبریکات شعبان و رمضانم که تمومی نداره...


اون دوتا میگن توجه نکن به اون دیوارهای بلند که از همه طرف رفته ان بالا تا آسمون.....!هوای خوب اینجا رو بچسب...!


همه اشم تاثیر حرفای مجری اون برنامه نیست ،من خودم یادمه که مامان و همکاراش تو حیاط مدرسه والیبال بازی می کردن و پینگ پونگ وشاد بودن و دوست بودن...اما اینهمه میز پینگ پونگ تو پارکا،هنوز یه خانوم ندیده ام که بازی کنه...دوچرخه سواری جرمه و شادی ام دیگه نیست.آقای ایرانی یه وقتی نوشته بود ج.ا به زن ها کمک کرد...


امروز همراه "میم"رفتیم دیدن خانم همسایه قدیممون تا "میم" تسلیت بگه و اون داستان یکسال جنگ خودش و خانواده اش با مرگ پسرش رو برامون تعریف کرد...میم فردا میره از اینجا...


امروز کیف پولمو گم کردم...


آقای بابا گفته برم تو پارکینگ ساختمونش رو دیوار با سنگ خورده های باقیمونده ی نما و راه پله نقاشی کنم...خیلی خوبه...دیوارهای بزرگ...وبازی سنگای زبر و زنده وکج و کوله...فردا چسب سنگ میارن و فعلا" امتحانی یکی از طرحایی که روزمین درست کرده ام رو می چسبونم رو دیوار...

۱ نظر:

مژگان گفت...

سلام. عکسشو داری برام بفرستی؟