۱۳۹۲ آبان ۷, سه‌شنبه

229

ارتباط دانشجو و مثلا" استاد ،خوب نیست،چون همیشه باید سخت و جدی بمونه و من نمی تونم با بعضیاشون دوست بشم.اگر چه که در اینمورد با ساختار شکنیهام حال همکار و مدیر گروهمون رو گرفته ام اما هنوز برام کمه...
دوست ندارم که اینطوریه ولی هست:بعضی دانشجوها رو زیادتر دوست دارم...خیلی زیادتر....یکیشون این دختر اصفهانیه اس...معرکه اس...اصن همونی که همیشه میگم...تو ایران هیچکس به اندازهء اصفهانی ها "آدم" نیست...
آقای بابا میگه:اِ!اون اصفهانی قبلیه رو یادت نیست که...
هیشکی متوجه نمیشه وقتی میگم "آدم" ینی چی...خوب این آدمِ خوبه اون آدمِ بد...نمی گم خوبن...میگم بیشتر آدمن
اگه بلد بودم یه کتاب در مورد اصفهانیا می نوشتم...

دوست داشتم میرفتم خونه شون و باباشو میدیدم که با دخترش تا 4 صب بیدار نشسته بود یه نقاشی کشیده بود و یه امضائ معرکه هم زیرش گذاشته بود...وگفته بود حالا استادت باید برای منم یه آفرین می نویسه...

هیچ نظری موجود نیست: