۱۳۹۲ دی ۲۴, سه‌شنبه

پیغام ماهی ها/2

     «سین»:
بیتا! با... فریبمان داد.
     تجربه میوه ای ست که بعد از گندیدن قابل چیدن است.
     به"شین" میگم دور میدان انقلاب میشه همان حس را داشت .این امتیاز را دارم که مردم خودشانند ورنگ عوض نکرده اند ولی افسوس .
     بی ادبی به هیچکار نیاید کاشکی قیمت انفاس بدانندی خلق تا دمی چند که مانده است غنیمت شمرند .
     رفتار گروهی اجازه تفکر نمی دهد ؛بهمین دلیل بی اختیار همه شعار را تکرار می کنند و شعور نابود میشود.الو الو شعار نیه...دلت نمیسوزه؟می رویم خدا را در لابلای سنگ وآهن در فاصله دور ،در قلب جهان اسلام(آنجا که زنان هنوز حق رای رانندگی .....ندارند بیابیم و بعد دستمان که چون جیبمان شد برمیگردم.دوباره.سه باره. چارباره...
     خلقت تصادفی نیست چون همه چی منظمه.نظم ناظم می خواد.خدایی هست متناسب با این عظمت.بی نیاز به تسبیح.به الفاظ تکراری مهربان و کریم وزیبا که گم نمیشه.با منه.که در سختیا کنارمه.
     و این خدای من است.من آن سنگدل را که می داند شعلهء یک کبریت آزارم میدهد ولی زنده در آتشم می افکند را دوست ندارم.بقول مادرم حتی به اندازهء سر یک سوزن.خدای من زیباست ولی زن نیست و زیبایی را دوست دارد ولی مرد نیست.زیبایی فکر،زیبایی اندیشه ،زیبایی عقل را دوست دارد.اصلا" از نادان متنفر است.
     اگه تونستید قبل از سفر کتاب خسی در میقات رو بخونید...سفرنامه جلال آل احمد در مکه.این پیام با... است.او نمی داند که خر عیسی گرش به مکه برند؛چون بیآید همی خر باشد.بیچاره حتی حاجی هم نمیشد.

هیچ نظری موجود نیست: