۱۳۹۲ دی ۱۹, پنجشنبه

پیغام ماهی ها/1

آفتاب:...با یک روز تاخیر تبریک

    سایه:...چی بود؟کشف حجابو میگی؟من حجاب رو قبول دارم.مبارک خودت
آفتاب:زندگی اجتماعی امروز زنان،مدیون اون اتفاق بوده.قدرشناس باش!

    سایه:اقدام تحقیر آمیز و ظالمانه ای بود.من نون و آب رو هم زورکی به بچه هام نمی دم.
آفتاب:قبل از اون زن ها بیشتر تحقیر شده نبودن؟قبل از اون «زن» آدم بود؟(ینی آدم حساب میشد؟) تازه مگه الآن چی هستیم؟تا حالا دیدی گشت ارشاد چه برخوردایی با دخترای دبیرستانی می کنه؟کار اون حداقل زن ها رو از تو آشپز خونه ها...
آفتاب:زن ایرانی زنی بوده که بلد نبوده و نیست برای به دست آوردن کوچکترین خواسته اش بایسته.زنی که تنها آرزوش زاییدن پسر بود.

    سایه:برای اصلاح هر روندی،باید بر خواستهء مردم تاثیر گذاشت.در ژنتیک کسانی که از سر مادرانشان به زور چادر برداشته بودند،بذر تسلیم تقویت شد که گذاشتن قانون حجاب اجباری تصویب بشه.
آفتاب:نه که تا قبل کشف حجاب قرنها ژن شجاعت،شمشیر به کمرمون بسته بود!(شوخی.راجع به بی ربطی شجاعت وشمشیر ننویسیا)

    سایه:الآن میوهءاون موقع ست.
آفتاب:نه عزیزم! زنانی که مادراشون تو اون شرایط قبلی زندگی کرده بودن،می دونستن که چه خبر بوده واعتراضم کردن به اون قانون اما با حمایت مادرای ما که مادراشون خونه نشین شده بودن بعد از کشف حجاب(تسلیم نشده ها) سرکوب شدن.
وقتی باغ قصه می سوخت،
من چی بودم جز یه خرمن؟

    فک کنم یه جملهء سایه  به آفتاب نرسید چون:
    سایه:وخیلی برام قابل احترامه.
آفتاب:چی؟کی؟

    سایه:تکریم نخبگانش دیگه...
مرغی که به روی کوه بنشست و بخاست
بنگر که به کوه، اوچه افزود و چه کاست
من عاشق این شعرم.ما مسئولیم
آفتاب(با خودش):من که نفهمیدم


هیچ نظری موجود نیست: