۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۰, چهارشنبه

تولد جمشید آبانه...عین همون آبانی که هر چی در زدیم وا نکرد.نشست کنار دیوار ،خیره موند تا پاییز هر سال.رفتیم به مدیریت گفتیم ببخشید چرا اسم جمشیدو تو این کاغذتون ننوشتین
پرسید جمشید کدومه؟گفتیم همون که تولدش آبانه...حالام آبانه دیگه.پَ چرا نیس؟
اینم پاییز ...جمشید میگه یه چایی دیگه بریزم؟میگم چایی نمی خوام.بیا بشین.پاییز خیلی یادتو می کنم.
از پنجره اتاق میبینمش.وسط حیاط.زردا و نارنجیا رو هم میزنه. می خنده و می خونه:پادشاه فصلها پاییز...
***
بیشتر از یکساله رادیو چهرازی تعطیل شده.من تازه پیداش کرده ام...

هیچ نظری موجود نیست: